متن شام غریبان حضرت زینب
متن شام غریبان حضرت زینب
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
سعید خرازی
شام غریبان؛ زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها)
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسبها پای خود از سینۀ او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که «منم دل دارم»
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر
از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد
مرحمت مادر
قبلهام روى تو و خانۀ تو جاى من است
یاحسین ورد زبان من و لبهاى من است
مرده آرند به هر مجلس تو ، زنده شود
محفل روضۀ تو وادى سیناى من است
صحبت از شیر شد و رفت دلم کرب وبلا
نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر
از همان لحظه که بر فرقِ تو شمشیر آمد
حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند
تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
زهر افتاده به جان جگرم، مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم، مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعلهورم، مهدی جان
شام غریبان؛ زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها)
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسبها پای خود از سینۀ او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که «منم دل دارم»
واقعاً زیبا سروده شده
تو رو به حضرت زینب برام دعا کنید
‘ $(‘#pos -comme – o e’).val(). im() ‘
روضه شام غریبان|زبان حال حضرت زینب (س) از مصیبتهای کربلا خطاب به برادر فیلم
قاسم صرافان در ابیاتی سوزناک، زبان حال حضرت زینب (س) از اتفاقاتی که پس از شهادت امام حسین (ع) در کربلا رخ داد را بیان کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در شام غریبان خاندان اهل بیت سلام الله علیهم، اشعاری سوزناک از زبان قاسم صرافان منتشر میشود. این سروده روایتی از زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به برادرش حضرت عباس علیه السلام است و برخی از اتفاقات رخ داده پس از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا را به شیوهای شاعرانه تعریف میکند.
در زیر متن این شعر و فیلم شعرخوانی قاسم صرافان را میبینید:
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی عباس من! دیدی اما مانند خواهر، ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه میرفت بی یار و یاور، ندیدی
آری در آوردن تیر بی دست از دیده سخت است اما در آوردن تیر از نای اصغر، ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست آن بهت و ناباوری را در چشم مادر، ندیدی
شد پیش تو ناامیدی، تیر نشسته به مَشکی مثل من اطراف عشقت، انبوه لشکر، ندیدی
بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور من دستی به خنجر، ندیدی
دلخونی اما برادر دلخونتر از من کسی نیست آخر تو بر خاک صحرا مولای بی سر، ندیدی
قلبت نشد پاره پاره، آن شب میان خرابه آنجا سر یک پدر را در دست دختر، ندیدی
سقا! تو ساغر ندیدی، در تشت زر، سر ندیدی جای نیِ خیزران بر لبهای دلبر، ندیدی
انتهای پیام